تاثیر وسواس بر رابطه جنسی یا سکس چیست؟
زندگی با اختلال وسواسی-اجباری (وسواس) به معنای زندگی با افکار و تصاویر تکراری و ناخواسته تهاجمی است که برای فرد تجربهکننده آنها وحشتناک هستند. محتوای این وسواسها بسیار متفاوت است. در حالی که برخی از وسواسها شامل ترس از آلودگی هستند، نگرانیهای مربوط به آلودگی تنها درصد کوچکی از موضوعات وسواسی را تشکیل میدهند. وسواسها اغلب به موضوعات “تابو” مربوط میشوند. برای مثال، شخصی با وسواس ممکن است افکار و تصاویر خشن (مثلاً کشتن خود یا دیگران)، افکار و تصاویر جنسی تهاجمی و آزاردهنده (مانند افکار جنسی درگیر کودکان، اعضای خانواده، حیوانات، چهرههای مذهبی و غیره) یا افکار کفرآمیز که با دین فرد در تضاد است را تجربه کند. این اجبارات برای کاهش اضطراب یا جلوگیری از اتفاق افتادن چیز بدی به کار گرفته میشوند. شخصی که با وسواس دست و پنجه نرم میکند، در یک چرخه مخرب قفل میشود که بر تمام جنبههای عملکرد فرد، از جمله صمیمیت جنسی، تأثیر میگذارد.
بیشتر بخوانید: سکس تراپیست کیست و چه کسانی باید به او مراجعه کنند؟
تاثیر وسواس بر رابطه جنسی و صمیمیت
وسواس مرز نمیشناسد. افکار تحمیلی میتواند و خواهد توانست در هرجایی ظاهر شود. اتاق خواب یا هرجایی که تصمیم به برقراری رابطه جنسی بگیرید، مستثنی نیست.
تاثیر وسواس بر رابطه جنسی از فردی به فرد دیگر متفاوت است، بسته به موضوع و علائم وسواس آن فرد.
چند نمونه از راههایی که وسواس ممکن است بر زندگی جنسی و صمیمیت فرد تاثیر منفی بگذارد، عبارتند از:
- رابطه جنسی ممکن است وسواس را تحریک کند و بخشی از درمان فرد در معرض و پیشگیری از پاسخ (ERP) شود.
- استفاده اجباری از رابطه جنسی برای حل کردن، اثبات کردن، یا جستجوی قطعیت در مورد وسواسها باید جلوگیری شود.
- کاهش میل جنسی و ناتوانی در رسیدن به ارگاسم میتواند به عنوان یک عارضه جانبی از داروهای درمانی وسواس، یا به علت افزایش اضطراب ناشی از وسواس، رخ دهد و میتواند با زندگی جنسی فرد تداخل کند.
اگر با این مشکل دست و پنجه نرم میکنید، تنها نیستید. درمان ERP و مهارتهای آگاهی میتواند زندگی جنسی شما را بهبود بخشد.
بیشتر بخوانید: اهمیت رابطه جنسی یا سکس در رابطه عاطفی چقدر است؟
تاثیر وسواس بر رابطه جنسی یا سکس: وقتی افکار ناخواسته در حین رابطه جنسی ظاهر میشوند
همهی افراد تجربه افکار ناخواسته را دارند، اما برای افرادی که با وسواس دست و پنجه نرم میکنند، این افکار به دلیل ساختار مغزیشان، چسبنده میشوند. افراد مبتلا به وسواس، مرکز ترس فعالی در مغز دارند که هنگامی که خطری وجود ندارد، زنگ خطر کاذب به صدا درمیآورد. به عنوان مثال، ترسی را که هنگام به صدا درآمدن زنگ هشدار آتشسوزی در نیمهشب تجربه میکنید و این هشدار کاذب است، در نظر بگیرید. این اتفاق برای افراد مبتلا به وسواس به طور مکرر رخ میدهد.
افکار ناخواسته وارد ذهن میشوند و بارها و بارها تکرار میشوند، آنچه فرد بیشترین علاقه را به آن دارد را مورد حمله قرار میدهند. برای برخی، این افکار ناخواسته یا تصاویری از داشتن رابطه جنسی با کودکان، اعضای خانواده، اشخاص مذهبی و غیره است. برای دیگران، این افکار ناخواسته یا تصاویری از آسیب رساندن به یک عزیز است. این افکار نه تنها برای فرد مبتلا به وسواس بسیار اضطرابآور است، بلکه به شدت کاهنده میل جنسی نیز هستند.
وقتی افکار ناخواسته که شما آنها را وحشتناک میدانید، فضای ذهنی شما را اشغال کردهاند، ورود به حالت روحی مناسب برای برقراری رابطه جنسی دشوار است.
حتی اگر کسی خود را هیجانزده و در حالت روحی مناسب برای رابطه جنسی بداند، دخیل شدن در فعالیتهای جنسی میتواند برای افرادی که با وسواس زندگی میکنند، محرک باشد به دلیل محتوای افکارشان. بسیاری از افرادی که برای وسواس خود درمان میشوند، ترسها و نگرانیهای زیر را گزارش کردهاند:
«نمیخواهم افکار ناگهانی هنگام رابطه جنسی به ذهنم خطور کند. این موضوع مرا میترساند و تجربه سکس را خراب میکند.» «اگر هنگام اوج لذت جنسی، یک فکر ناخواسته به ذهنم بیاید، آیا این به معنای پسندیدن آن فکر است؟» «اگر من به اندازه دفعات دیگر هیجانزده نشوم، آیا این ثابت میکند که وسواسهایم ‘واقعی’ هستند؟» «چه اتفاقی میافتد اگر من کنترل خود را از دست بدهم و به شریک جنسیام در حین رابطه آسیب بزنم؟»
در اینجاست که تمرینات ذهن آگاهی و درمان ERP نقش اساسی ایفا میکنند. واقعیت این است که بیشتر اوقات، کنترل افکار ما از دست ما خارج است. ما نمیتوانیم بر افکار تحمیلی خودمان مکث کنیم و هرچه بیشتر سعی در سرکوب آنها داشته باشیم، افکار ناخواسته بیشتری به سراغمان میآیند.
تحقیقات روانشناس دانیل وگنر در مورد سرکوب افکار، شاهدی بر این مدعاست. در مطالعهای، از یک گروه از شرکتکنندگان خواسته شد که به مدت 5 دقیقه به یک خرس سفید فکر کنند. گروه دیگری از شرکتکنندگان دستور گرفتند که برای 5 دقیقه به خرس سفید فکر نکنند.
نتایج این مطالعه نشان داد که شرکتکنندگانی که خواسته شده بود در مورد خرس سفید فکر نکنند، بیشتر از شرکتکنندگانی که دستور داشتند در مورد خرس سفید فکر کنند، به آن فکر کردهاند.
این یافتهها نشان میدهند که سرکوب افکار کارساز نیست – چه در اتاق خواب و چه در هر جای دیگر. این موضوع شما را با دو گزینه روبرو میکند: از سکس پرهیز کنید و اجازه دهید وسواس روی نحوه زندگی شما حکمرانی کند یا خود را در معرض سکس قرار دهید و اجازه دهید ارزشهایتان راهنمای نحوه زندگی شما باشند.
بیشتر بخوانید: رابطه جنسی یا سکس چیست؟
تاثیر درمان ERP در روابط جنسی
درمان ERP نوعی درمان رفتاری است که شامل قرار گرفتن مکرر فرد در معرض ترسهایش همراه با حذف اجباریها میشود. این روش به عنوان استاندارد طلایی درمان وسواس شناخته میشود.
ERP ممکن است به عادتسازی کمک کند، جایی که اضطراب با گذشت زمان و پس از قرار گرفتن مکرر در معرض محرکهای ترسناک کاهش مییابد. ERP همچنین به یادگیری مهاری کمک میکند، جایی که بیمار میآموزد که نتیجه ترسناک به اندازهای که مغزشان باور دارد، احتمال وقوع ندارد و آنها میتوانند ناراحتی و اضطراب مرتبط با محرکهای ترسناک را تحمل کنند.
برای بازنویسی مغز، فرد مبتلا به وسواس باید بدون دخالت در اجباریها، در معرض چیزی که از آن میترسد قرار گیرد.
قرارگیری در معرض
زمانی که فردی با وسواس در فعالیت جنسی شرکت میکند، ممکن است مغزش با افکار مزاحم پر شود. این اغلب آنها را میترساند و باعث میشود از سکس، با وجود اهمیت آن برایشان، اجتناب کنند.
برای مبارزه با این اجتناب، که یک اجبار است، درمانگر ممکن است سکس را به عنوان یک قرارگیری در معرض تعیین کند. وقتی مشتری سکس دارد، اغلب در معرض افکار مزاحمی قرار میگیرد که نمیخواهد در طول سکس به آنها فکر کند.
مشتری سپس باید بارها و بارها سکس داشته باشد تا بتواند تحمل اضطراب و ناراحتی ناشی از روبرو شدن با افکار مزاحم که در طول سکس بروز میکنند را کار کند.
علاوه بر قرارگیری در معرض محرکهای ذهنی (افکار و تصاویر) در طول سکس، قرارگیری در معرض محرکهای فیزیکی در طول سکس برای کسانی که وسواس آلودگی در اطراف منی، عرق و غیره دارند، استفاده میشود. فرد به تدریج و مکرراً خود را در معرض مایعات بدنی و فعالیت جنسی قرار میدهد بدون اینکه در اجباریهای اجتنابی دخیل شود.
پیشگیری از پاسخ
بخش پیشگیری از پاسخ شامل حذف اجباریها در حین داشتن سکس است و به اندازه قرارگیریها در معرض اهمیت دارد. به عنوان مثال، فرد نباید در مورد افکاری که به ذهن میآیند، تأمل کند، افکار را دور کند، یا سعی کند در طول سکس افکار را خنثی کند. هدف تحمل ناراحتی و داشتن سکس با آگاهی است.
چرا اجتناب از محرکها کارساز نیست؟
اکسپوژر یا مواجهه، به شکل بالینی برای افرادی که با وسواس (OCD) دست و پنجه نرم میکنند، به این دلیل مفید است که خلاف رویارویی با ترس، اجتناب از آن است. اجتناب از محرکهای ترسآور، راهکاری است که بسیاری از افراد مبتلا به وسواس به آن متوسل میشوند، اما اجتناب یک واکنش اجباری است و وسواس را تغذیه میکند.
زمانی که شما از چیزی اجتناب میکنید، به طور مستقیم به مغز خود میگویید که آن چیز خطرناک است. بنابراین، سکس یا رابطه جنسی برای فردی که با وسواس زندگی میکند، به تدریج “خطرناک” تلقی میشود، در حالی که خطر واقعی وجود ندارد. هرچه بیشتر تلاش کنید از محرکهای وسواس خود دوری کنید، ترس شما بزرگتر میشود.
با اجتناب از سکس به دلیل افکار مزاحم، فرد به مغز وسواسی و بیشفعال خود این سیگنال را میفرستد که هشدارهای کاذبی که مغز ارسال میکند، هشدارهای واقعی هستند که باید به آنها توجه شود. پس مغز چه کار میکند؟ هشدارهای بیشتر و شدیدتری ارسال میکند، چرا که در نهایت، مغز در تلاش است تا شما را در امان نگه دارد.
تاثیر وسواس بر فعالیت جنسی
در حالی که برخی از افراد به صورت وسواسی از رابطه جنسی اجتناب میکنند و باید در طول درمان خود را در معرض آن قرار دهند، دیگران از سکس به عنوان یک وسواس بررسی برای یافتن وضوح و اطمینان در مورد افکار وسواسی خود استفاده میکنند. در این شرایط، از جلوگیری از پاسخ برای کمک به درمان وسواس استفاده میشود.
نمونههای رایج از رابطه جنسی وسواسی بر اساس موضوعات وسواسی در زیر آورده شده است.
افکار وسواسی جنسی
فردی که دارای افکار وسواسی پدوفیلی یا هر نوع دیگری از وسواس جنسی مانند افکار جنسی ناخواسته در مورد اعضای خانواده یا حیوانات است، ممکن است از رابطه جنسی با شریک خود یا دیگران به عنوان تضمین استفاده کند که توسط شریک خود تحریک میشوند.
برای فردی که با وسواس دست و پنجه نرم میکند، این کار به آنها کمک میکند تا به خود ثابت کنند که پدوفیل نیستند، هیچ تمایلی به داشتن رابطه جنسی با اعضای خانواده یا حیوانات ندارند و یا در هیچ عمل جنسی مزاحم دیگری شرکت نمیکنند.
وسواسهای جنسیتی
فردی که با وسواسهای جنسیتی دست و پنجه نرم میکند، افکار مزاحمی دارد که باعث میشوند در مورد جنسیت جنسی خود شک کنند، ممکن است به دنبال رابطه جنسی با شخصی برای “بررسی” یا اثبات جنسیت خود باشند.
برای مثال، فردی که به مدت ۳۰ سال خود را هتروسکسوال میدانسته است، ممکن است ناگهان افکار جنسی مزاحمی در مورد همان جنس داشته باشد که باعث میشود بیامان در مورد جنسیت جنسی خود شک کند.
این موضوع برای هر جنسیت جنسی صادق است. کسی که خود را همجنسگرا میداند، ممکن است بیامان شک کند که آیا واقعاً همجنسگرا است یا خیر، زیرا وسواس آنها به جنسیت جنسی چسبیده است.
ترس مرتبط با وسواسهای جنسیتی این نیست که فرد دارای وسواس همجنسگرا یا هتروسکسوال یا هر چیزی در بین این دو باشد، بلکه این است که آنها اطمینان ۱۰۰٪ از جنسیت جنسی خود ندارند.
به عنوان یادآوری، افکار مزاحم وسواس خود-دیستونیک هستند. وسواسهای جنسیتی انکار واقعیت جنسیت فرد نیستند.
وسواسهای مرتبط با رابطه جنسی
افرادی که با وسواسهای مرتبط با رابطه دست و پنجه نرم میکنند (یعنی افکار مزاحم پیرامون «درستی» شریک یا رابطهشان)، ممکن است از رابطه جنسی برای بررسی اینکه آیا به اندازه کافی توسط شریک خود تحریک میشوند استفاده کنند. این میتواند شامل بررسی تحریک فیزیکی یا بررسی داخلی احساسات حین رابطه جنسی باشد.
در این موارد، فرد باید از جلوگیری پاسخ برای قطع فعالیتهای جنسی وسواسگونه استفاده کند. بررسی، چه به صورت فیزیکی و چه به صورت ذهنی از احساسات و سطوح تحریک، در میان افراد مبتلا به وسواس بسیار رایج است و وسواسگونه است.
بررسی ذهنی و فیزیکی
بررسی وسواسی مغز را متوجه میکند که وسواسها معنادار هستند و باید به آنها پرداخته شود. بررسی نه تنها وسواس را تغذیه میکند، بلکه اغلب فرد را بیشتر گیج میکند زیرا بررسی میتواند احساسات طبیعی آنها را رقیق کند. وقتی افراد بارها و بارها بر روی چیزی مانند افکار، احساسات یا خاطرات تمرکز میکنند، با گذشت زمان این افکار مبهمتر میشود.
واقعیت تلخ دیگر این است که آنچه را که به دنبال آن هستید، اغلب پیدا میکنید. به عنوان مثال، وقتی مشتریان برای نشانههای تحریک در ناحیه تناسلی خود بررسی میکنند، به احتمال زیاد به دلیل توجهی که به قسمت خاصی از بدن میکنند، چیزی احساس میکنند.
وسواس به دنبال اطمینان است
بررسی همچنین تلاشی برای جستجوی اطمینان در مورد وسواسها است. وسواس مشخصهاش عدم توانایی در تحمل عدم اطمینان است. از این رو، اجباریها.
فرد مبتلا به وسواس به دنبال کسب اطمینان ۱۰۰ درصدی در مورد گرایش جنسی، وضعیت رابطه و غیره است در حالی که واقعیت این است که چنین اطمینانی برای هیچ کس وجود ندارد.
یکی از اصول اصلی درمان وسواس، پذیرش و رضایت به عدم اطمینان است. این به نظر میرسد که فرد به افکار مزاحم خود اینگونه پاسخ دهد: «شاید بله، شاید خیر، اما من قصد ندارم با این افکار درگیر شوم زیرا مفید نیست.»
تاثیر داروها برای کنترل تاثیر وسواس در رابطه جنسی
یک دلیل وجود دارد که وسواس یک زمانی توسط سازمان بهداشت جهانی به عنوان یکی از ۱۰ بیماری ناتوان کننده برتر، شامل بیماریهای جسمی و روانی، رتبهبندی شده بود. وسواس یک بیماری روانی شکنجهآور است.
در حالی که ERP به عنوان استاندارد طلایی در درمان وسواس شناخته میشود و مطالعات اثربخشی آن در درمان این اختلال را نشان میدهند، بسیاری از افراد مبتلا به وسواس داروهایی تجویز میشوند که میتوانند به مدیریت شیمی مغز کمک کرده و باری از روی برخی از وسواسها بردارند. داروها همچنین میتوانند به بیماران کمک کنند تا کارهای ERP خود را انجام دهند.
برخلاف آنچه که وجهه منفی استفاده از دارو برای درمان بیماریهای روانی در مردم ایجاد میکند، مصرف دارو راه حل آسانی نیست. این یک راه حل سریع و موقت نیست. اغلب تصمیم پیچیدهای است که افراد به دلیل رنج شدیدی که تحمل میکنند میگیرند.
تاثیر دارو بر عملکرد جنسی تصمیم برای مصرف دارو ممکن است به قیمت از دست دادن سایر موارد، مانند عملکرد جنسی فرد، تمام شود.
برای مثال، داروها میتوانند عوارض جانبی داشته باشند که میل جنسی فرد را کاهش دهند یا انجام ارگاسم را دشوار کنند.
افراد مبتلا به وسواس که در نظر دارند دارو را به برنامه درمانی خود اضافه کنند، ممکن است مجبور شوند بین سلامت روانی و رضایت جنسی خود انتخاب کنند. این میتواند تصمیمی دشوار و دردناک باشد.
مشورت با یک روانپزشک در مورد مدیریت همه داروها مهم و توصیه میشود.
اضطراب و هیجان جنسی
افرادی که از وسواس رنج میبرند و دارو مصرف نمیکنند، ممکن است با کاهش میل جنسی و مشکل در رسیدن به ارگاسم مواجه شوند.۴ اضطراب به تنهایی میتواند بر هیجان جنسی تأثیر بگذارد، که ممکن است برای فرد مبتلا به وسواس که کمبود هیجان جنسی را به عنوان نشانهای از صحت وسواسهای خود تلقی میکند، محرک باشد.
مدیریت وسواس از طریق آگاهی
مهارتهای آگاهی، سنگ بنای مدیریت وسواس هستند. آگاهی، که به عنوان پذیرش شناخته میشود، دربارهی توجه غیرقضاوتی به افکار، تصاویر، احساسات، تمایلات و حسها است.
آگاهی در مورد پذیرش حضور هرگونه فکر و احساسی است که مغز تولید میکند، بدون قضاوت. این برای فرد مبتلا به وسواس که از افکار خود نفرت دارد، دشوار است، اما بخش مهمی از بهبودی است.
واقعیت این است که افکار، تصاویر و احساسات مشکل نیستند. مشکل، نحوه پاسخ دادن فرد به آنها، به صورت اجباری و با مقاومت است.
افکار، به سادگی، کلماتی در ذهن ما هستند. این کلمات از حروف تشکیل شدهاند و این حروف سیلابها را میسازند. افکار لزوماً حقایق نیستند و هیچگاه تهدیدی نیستند، که برای فرد مبتلا به وسواس شناختن آن دشوار است. آنها به طور خودکار به کلمات و احساسات معنا میبخشند، که باعث میشود آنها در چرخه وسواسی-اجباری گیر کنند.
افکار فقط افکار هستند
هر فکر و احساسی مهم و معنادار نیست. لازم نیست به هر فکر و احساسی توجه کرد. شما تصمیم میگیرید که چه چیزی مفید است یا نیست و به چه چیزی توجه میکنید. در حالی که شما انتخابی برای آنچه که به ذهنتان خطور میکند ندارید، اما در انجام آن نقش دارید.
چگونه تمرکز ذهنی میتواند در رابطه جنسی کمککننده باشد؟
استفاده از مهارتهای تمرکز ذهنی برای کسی که به وسواس فکری-عملی (وسواس) مبتلا است و در فعالیتهای جنسی به عنوان یک تمرین مواجهه شرکت میکند، مفید است. کار اصلی این است که هر آنچه در حین فعالیت جنسی به ذهن میآید را متوجه شویم و باز هم توجه خود را به تجربه جنسی برگردانیم.
هدف این است که با افکار در حین رابطه جنسی همزیستی داشته باشیم بدون اینکه به صورت اجباری به آنها پاسخ دهیم. یک واکنش تمرکز ذهنی در حین رابطه جنسی به این شکل است: «باشه، این یک فکر بود. میتواند همینجا باشد در حالی که من دوباره با آنچه که در لحظه حال رخ میدهد ارتباط برقرار میکنم.»
کنترل افکار تحمیلی در حین رابطه جنسی
هدف این نیست که بدون تجربه هرگونه فکر تحمیلی سکس داشته باشید، زیرا این خارج از کنترل شماست. شما نمیتوانید انتخاب کنید که چه فکری در حین رابطه جنسی یا در هر زمان دیگری به ذهنتان خطور کند. همچنین، احتمالاً افکار تحمیلی وجود خواهند داشت.
ممکن است فکرها دقیقاً قبل از اوج لذت یا در طول تمام تجربه جنسی به ذهن شما خطور کنند. این موضوع خوب است. شما به طور اجباری با افکار درگیر نمیشوید یا معنایی برای آنها قائل نمیشوید. شما اجازه میدهید که آنها با شما همزیستی داشته باشند، هرچند که ممکن است ناراحتکننده باشد.
بسیاری از افراد وسوسه میشوند که در برابر افکار و احساسات ناراحتکننده مقاومت کنند، که این فقط باعث میشود آنها طولانیتر بمانند. تمرکز ذهنی تأثیر متناقضی بر افکار و احساسات دارد.
به عبارت دیگر – آنچه ما مقاومت میکنیم، باقی میماند. وقتی ما وجود افکار و احساسات را میپذیریم و اجازه میدهیم، آنها آزاد هستند تا بیایند و بروند.